- جشنواره کن 2019 : PAIN and GLORY توسط پدرو آلمودوار -
متن دلخواه شما
پنج شنبه 8 آبان 1399 ساعت 13:41 | بازدید : 121 | نوشته ‌شده به دست taherkamali | ( نظرات )

- جشنواره کن 2019 : PAIN and GLORY توسط پدرو آلمودوار -
این یکی از رویدادهای اعلام شده این جشنواره بود: بازگشت آلمودوار با دوست مادام العمر خود ، آنتونیو باندراس در نقش آلتر اگو فیلمسازش. رمزگشایی یک فیلم عالی.
درد و جلال. دو کلمه ای که عنوان فیلم جدید آلمودوار را تشکیل می دهد و همچنین می تواند در تعریف کار وی یا بهتر بگوییم سیر تکاملی آن باشد. سینمای او بدون اینکه روح بازی و جشن را پشت سر بگذارد ، به طور فزاینده ای درد ، یعنی گذشت زمان را کشف کرد. با این کار ، او به عنوان یک فیلمساز ، به نوعی شکوه گریزناپذیر اقامت گزید. شکوهی که نه تنها جایزه و نشان دادن ، بلکه پاداش اخلاقی هنرمندی است که زندگی خود را وقف آفرینش خود کرده است ، با ظلم های اجتناب ناپذیری که این امر برای خود و دیگران به بار می آورد. در غیر این صورت انجام غیرممکن: برای وفادار بودن به استعداد خود ، باید به بدبختی های خود نیز وفادار باشید. Pain and Glory دقیقاً در همین رابطه است.

از آنجا از طریق سالوادور (آنتونیو باندراس) به آلمودوار گفته می شود. بگو و اعتراف کن او اعتراف می کند به خودمحوری افسرده و رقت انگیز که در آن زندگی یک خالق قفل شده است ، پرستش ، استبداد و تحقیرآمیز او نسبت به بازیگران و تاریک ترین حفره های پشیمانی. اما ، در میان تمام ایمانهایی که این فیلم را تشکیل می دهند ، یکی وجود دارد که واقعاً متعالی است: اینکه سینمای آلمودوار بر اساس تمایلی ساخته شده است که او دیگر احساس نمی کند. بازگشت سالگرد فدریکو (لئوناردو سباراگلیا) عاشق سابق ، شبانه و فداکار ، اگر سالوادور شخصیت دیگری در سینمای آلمودوار بود ، به چنین اتحاد جنسی منجر می شد. آلمودووار دیگر نمی تواند این هیجان جنسی را که همیشه در سینما او جریان داشته است ، روی خودش نمایش دهد و سالوادور سپس درهای تختخواب خود را به روی عشق قبلی خود می بندد. سالوادور که از آرزو رها شده ، از بیماری زخمی شده است ، خود را در کار جستجو می کند. سینما در اینجا به عنوان نوید نجات و زندگی به عنوان ابزاری ساده ارائه می شود که باید حفظ شود. اما چگونه می توان بدون ضربان ناشی از آرزو فیلم ساخت؟ جواب ، مانند بسیاری از س questionsالات دیگر ، آلمودوار در کودکی می یابد. چیزی که در عمق درد و شکوه به ما می گوید این است که گرچه پدرو ممکن است دیگر آرزوی خود را پیدا نکند ، اما کودکی خود را فراموش نکرده است. و ، به یاد کودکی ، اولین آرزو هنوز دست نخورده است. اگر احضار شود ، برمی گردد. آلمودوار در اینجا فقط یک فیلمساز نیست ، بلکه او یک شمع حافظه است.



برای شروع این فراخوان اولین خواسته ، باید شجاع بود. سینمای آلمودوار با فراغت از آزادی ، بی احترامی ، اما در زمان مناسب برای بی احترامی ، برای آزادی متولد شد. زمانی که همه اینها در اکوسیستم طبیعی خود ، یعنی موویدا ، شایستگی کمتری داشتند. اما بی احترامی ، غیراخلاقی بودن سینمای آلمودوار ، دور از م beingد بودن ، همیشه جزitu اصلی کار او بوده است. و هنگامی که بسیاری از هنرمندان بی سر و صدا در برابر تحمیل پوریتانیسم سکولار سر تعظیم فرود می آورند ، آلمودوار نمی تواند در محدوده اخلاق فیلم برداری کند. بنابراین با اروتیسم پاک و سفید است که او از اولین میل جنسی ، اولین تب که کودک ده ساله با دیدن بدن برهنه یک مرد احساس می کند ، فیلم می گیرد.

با افزایش سن ، پدرو آلمودوار مجبور شد گوشت منحصر به فرد و نفسانی شخصیت های خود را به گوشت افسانه ای ، منتشر و جهانی تبدیل کند. سینمایی بسازید که دیگر از "آرزو" بلکه "از آرزو" صحبت نکنیم. در این تکامل ، درد و جلال شاید بهترین آفرینش ادبی او باشد. دقیق ترین این شاید اولین بار باشد که این کلمه به اندازه تصویر واقعاً اهمیت دارد. از این رو یک جنبه نمایشی صریح و منطقی ، در این سکون نسبت به کلاسیسیسم وجود دارد. اما در این تئاتر پیمان خون بین او و بازیگرش ، آنتونیو باندراس ، در یک نقش افسانه ای بسته شده است. باندراس به عنوان سالوادور ، با اطمینان وارد میانسالی می شود و این کار را با تجسم یک فیلمساز پیر که او را در جوانی کشف کرد ، انجام می دهد. این پیمان بین این دو ، که می تواند به فکر بین فرانسوا تروفو و ژان پیر لئو باشد ، می تواند به آنها ، در کن ، یک تکه شکوه زیبا بدهد.

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین عناوین مطالب